آجرها رو بچین روی هم. دیوارها رو بیار بالا. به برجی که ساختی خوب نگاه کن. راحت باش؛ بهش بگو برج عاج. بهش پناه ببر. به امنیت و آرامشش عادت کن. از اختیارت در تعیین اندازه‌ی باز بودن پنجره‌ها شاد باش. از همون‌جا برای آدم‌ها دست ت بده. وقتی هم که هوا ابری شد، همه رو ببند و با خیال راحت مشغول مردنت شو. ولی یه روزی مهمان‌های ناخواسته درِ خونه‌ی تو رو هم می‌زنن. تو هم به آدم‌ها مجبور می‌شی. هیچ‌کس ازشون درامان نبوده.

+ خودم هم باور نمی‌کنم. از 6دی مجبور شدم به یکی از آخرین کسایی که تحملشون رو داشتم!

+ حتی مامان هم از کوتاه اومدنش پشیمونه. گفت خبر نداشتم این‌جوریه؛ الان انگار ازدواج ناموفق داشتم؛ همون‌قدر فشار رومه :)) گفتم فعلا که من دارم باهاش زیر یه سقف زندگی می‌کنم :/ خدا صبرم داده حقیقتا.

نگو توی این شبا نمی‌دونی من چیه دردم

What a shame she's fucked in the head

در دیزی هم باز بود البته

هم ,رو ,مجبور ,بهش ,آدم‌ها ,یه ,یکی از ,از آخرین ,آخرین کسایی ,به یکی ,شدم به

مشخصات

تبلیغات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

رویای بیت کوین Bitcoin Dream پرسش و پاسخ وردپرس سایت کیم کالا فروشگاه اینترنتی Lotus Water Psychology سایه وارونه داده پردازی نرم افکار اپیکیشن نت مانی net money مرکز تخصصی گچبری و قالبسازی آذین بیوگرافی ابوالفضل بابادی شوراب گروه هنری اولین اکشن سازان جوان اقیانوس طلایی .:: تنفّس صــــبح ::. شین نویسه خبر شهدای مدافع حرم پایکد نقاشی کشیدن درمان مو کبدچرب Sh.S نمونه سوالات استخدامی بانک تجارت (فروردین 1400) رسانه ارزهای دیجیتال و صرافی Coinex مرکز ماساژ در تهران